فهرست مطالب

غدد درون ریز و متابولیسم ایران - سال هفتم شماره 2 (پیاپی 26، تابستان 1384)

مجله غدد درون ریز و متابولیسم ایران
سال هفتم شماره 2 (پیاپی 26، تابستان 1384)

  • 94 صفحه، بهای روی جلد: 5,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1384/09/15
  • تعداد عناوین: 11
|
  • مقالات پژوهشی
  • توحید عزیزی، هادی هراتی، محمدرضا میربلوکی، نوید سعادت، فریدون عزیزی صفحه 103
    مقدمه
    چاقی به عنوان مهمترین عامل خطرساز ابتلا به دیابت نوع 2 شناخته شده است. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط شاخص های مختلف تن سنجی شامل نمایه توده بدنی (BMI)، دور شکم (WC) و نسبت دور شکم به دور باسن (WHR) با پیش بینی شیوع دیابت بود.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه مقطعی بین سال های 1377-80، 7033 نفر 4041) زن و 2992 مرد(از جمعیت 30-69 ساله شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران بررسی شدند. شاخص های تن سنجی طبق یک پروتکل استاندارد اندازه گیری شد. اندازه گیری قند خون ناشتا و پس از مصرف 75 گرم گلوکز نیز در تمامی افراد انجام گرفت. تعاریف چاقی عمومی و شکمی و دیابت بر اساس معیارهای WHO صورت پذیرفت.
    یافته ها
    شیوع دیابت در کل جمعیت %13.4 بود که در این میان زنان سهم بیشتری (%14.5) نسبت به مردان (%11.9) داشتند (P<0.001). شیوع دیابت در افراد مبتلا به چاقی عمومی و چاقی شکمی با احتساب WC و WHR به ترتیب 19، 18 و 20.5 درصد محاسبه شد که به میزان معنی داری از شیوع آن در افراد غیر چاق)به ترتیب 11، 6 و 13.4 درصد(بالاتر بود. در آزمون رگرسیون لجستیک نسبت شانس (OR) ابتلا به دیابت در افراد مبتلا به چاقی عمومی و شکمی با احتساب WC و WHR پس از تعدیل برای سن و سابقه فامیلی دیابت در مردان به ترتیب 2.17 (1.64 -2.87)، 2.21 (1.66 - 2.94) و 2.36 (1.84 - 3) و در زنان به ترتیب 1.46(1.2 -1.77)، 2.37 (1.79 - 2.88) و 2.79 (1.96 - 3.98) بود (p<0.001). پس از تعدیل برای سایر شاخص های تن سنجی، WHR در هر دو جنس کماکان شاخص مهمی در پیشگویی ابتلا به دیابت بود)نسبت شانس 2 و 1.96 به ترتیب در مردان و زنان، (p<0.001 در حالی که BMI در زنان و WC در مردان تاثیر خود را پیشگویی دیابت از دست می دادند. در بررسی اثر همزمان چاقی عمومی و شکمی در افزایش خطر ابتلا به دیابت، بیشترین OR مربوط به همزمانی چاقی عمومی و چاقی شکمی بر اساس WHR یا WC بود.
    نتیجه گیری
    WHR شاخص تن سنجی سودمندی برای شناسایی افراد دیابتی در هر دو جنس است. در مقایسه با WHR، BMI در زنان و WC در مردان تهرانی شاخص های مناسبی برای پیشگویی ابتلا به دیابت نیستند.
    کلیدواژگان: دیابت، چاقی، چاقی شکمی، نمایه توده بدنی، دور کمر، نسبت دور کمر به باسن
  • فرهاد حسین پناه، حامد رضا غفاری، فروغ سبزقبایی صفحه 111
    مقدمه
    با توجه به تغییر سطح پروتئین های خون در دیالیز صفاقی (CAPD) و مطالعات معدود موجود در زمینه تغییرات هورمون های تیروئیدی در این روش، در این مطالعه به مقایسه سطح سرمی این هورمون ها در دو روش CAPD و همودیالیز (HD) پرداخته شده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مورد - شاهدی بیماران تحت CAPD، بیماران تحت HD و افراد سالم که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. افراد دیالیزی در هر گروه به مدت حداقل سه ماه تحت دیالیز بودند. هیچ کدام از افراد سابقه بیماری تیروئید نداشتند و داروهای موثر بر عملکرد آزمون های تیروئیدی نیز مصرف نمی کردند. در هر فرد از گروه CAPD بین دو تعویض مایع دیالیز و گروه HD درست پیش از شروع دیالیز و تزریق هپارین یک نمونه ناشتا گرفته شد. سطح سرمی TT3، TT4، FT3، FT4 و TBG به روش RIA و TSH به روش IRMA اندازه گیری شد. داده ها به صورت میانگین ± انحراف معیار، میانه و Interquartile (25 - 75) گزارش شد. برای مقایسه میانگین بین گروه ها از آزمون ANOVA و سپس جهت Post Hoc از آزمون توکی و جهت مقایسه متغیرهای با توزیع غیر نرمال از آزمون کروسکال - والیس توسط نرم افزار SPSS استفاده شد.
    یافته ها
    24 بیمار تحت CAPD، 36 بیمار همودیالیزی و 36 فرد سالم با میانگین سنی 51 ± 3، 54 ± 3 و 40± 2 سال انتخاب شدند. میانگین TT3 در CAPD، HD و سالم به ترتیب 106 ± 3.4، 113 ± 5.5 و 112 ± 3.4 ng/dL که تفاوت معنی داری نداشت. میانگین TT4 در CAPD، HD و سالم به ترتیب 6.6 ± 0.3، 6.6 ± 0.2 و 8.8 ± 0.3 μg/dL بود که در دو گروه CAPD، HD نسبت به گروه کنترل پایین تر بود (p<0.001) اما بین دو گروه دیالیزی تفاوتی مشاهده نشد. میانگین FT3 در گروه های CAPD، HD و سالم به ترتیب 2.9 ± 0.1، 3.1 ± 0.1 و 3.8 ± 0.1 پیکومول در لیتر بوده که این میزان در CAPD و HD کمتر از گروه کنترل بود (p<0.001) ولی بین گروه دیالیزی ها تفاوتی مشاهده نشد. میانگین FT4 در افراد CAPD، HD و سالم به ترتیب 19.2 ±1.3، 15.8 ± 1.0 و 14.3 ± 0.6 pmol/L در لیتر بود که در افراد گروه CAPD از گروه HD و سالم بالاتر بود (p<0.05). میانگین TBG به ترتیب 16.7 ± 0.8، 7.5 ±0.5 و 8.5 ± 0.4 IU mL در گروه CAPD، HD و افراد طبیعی بود که به میزان معنی داری در افراد CAPD از دو گروه دیگر بیشتر بود (p<0.001). میانه و IQ(25-75) سطح سرمی TSH در CAPD، HD و سالم به ترتیب 1.4 (0.95 - 2.45)، 1.2 (0.9 -1.7) و 0.8 (0.6-1.1) mlU/mL بود که این میزان فقط در گروه CAPD نسبت به گروه کنترل بالاتر بود (p<0.001). در مجموع دو مورد از TSH بالاتر از حد طبیعی فقط در گروه CAPD مشاهده شد. میزان آلبومین در CAPD، HD و سالم به ترتیب 3.6 ± 0.2، 3.8 ±0.1 و 4.2 ±0.03 g/dL بود که در گروه CAPD و HD از کنترل کمتر بود (p<0.01).
    نتیجه گیری
    تمامی شاخص های عملکرد تیروئید به جز FT4 و TBG در بیماران با CAPD مشابه با HD است. با توجه به تشابه تغییرات آزمون های عملکرد تیروئید در CAPD و HD، به نظر نمی رسد که انجام CAPD در مقایسه با HD اثر قابل توجه دیگری بر شاخص های عملکرد تیروئید داشته باشد.
    کلیدواژگان: آزمون های عملکرد تیروئید، دیالیز صفاقی، همو دیالیز
  • پروین میر میران، احمد اسماعیل زاده، فریدون عزیزی صفحه 125
    مقدمه
    چاقی به عنوان یک بیماری مزمن با اتیولوژی چند علیتی پیچیده در ارتباط نزدیک با عوامل تغذیه ای است. از سوی دیگر ارتباط انرژی و درشت مغذی های دریافتی با توده بدن در کودکان ضد و نقیض است. در مطالعه حاضر ارتباط انرژی و درشت مغذی های دریافتی با افزایش وزن در کودکان در مطالعه قند و لیپید تهران بررسی شده است.
    مواد و روش ها
    در این بررسی 390 کودک 221) پسر و 169 دختر(3-13 ساله از بین کودکان و نوجوانان شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران به روش تصادفی انتخاب شدند. نمایه توده بدن (Body Mass Index، BMI) بالاتر از صدک 85 به عنوان اضافه وزن در نظر گرفته شد. ارزیابی وضعیت دریافت های غذایی کودکان به واسطه دو روز یادامد 24 ساعته خوراک به صورت غیر متوالی توسط پرسشگران مجرب انجام پذیرفت و افراد کم گزارش ده حذف شدند. ترکیب درشت مغذی های دریافتی به دو صورت مقادیر تعدیل شده و مطلق وارد مدل خطی رگرسیون شد و در ضمن اثر سایر درشت مغذی ها و دیگر عوامل مخدوش کننده ممکن کنترل شد.
    یافته ها
    میانگین BMI در کودکان 3 تا 8 ساله و 9 -13 ساله به ترتیب 15.2 ± 1.9 و 17.7 ± 3.8 کیلوگرم بر متر مربع بود. شیوع اضافه وزن در دختران بیش از پسران %19.2) در مقابل %16، (p<0.01 بود. پس از تعدیل اثر سن، ارتباط قوی و مثبتی بین پروتئین دریافتی در مقادیر مطلق و تعدیل شده با BMI پسران 3-8 ساله مشاهده شد p<0.05)،? =0.63 و p<0.05، (?=0.4. تنها مقدار دریافت مطلق چربی در پسران و دختران با BMI ارتباط مثبت داشت p<0.01) و? =0.3 و p<0.001، (?=0.2 و در مقابل کربوهیدرات دریافتی در مقادیر تعدیل شده ارتباط معکوسی با BMI در پسران نشان داد p<0.001)، (?=-0.6.
    نتیجه گیری
    یافته ها حاکی از ارتباط مثبت بین دریافت پروتئین و BMI در کودکان 3-8 ساله و ارتباط معکوس کربوهیدرات با اضافه وزن بود. تنها مقادیر مطلق چربی دریافتی در هر دو جنس با BMI ارتباط داشت.
    کلیدواژگان: نمایه توده بدنی (BMI)، انرژی، کربوهیدرات، چربی، پروتئین، کودکان
  • حسن صفایی، مسعود امینی، محسن جانقربانی صفحه 135
    مقدمه

    با توجه به وجود شواهدی دال بر کاهش میزان شکستگی استخوان در بیمارانی که برای درمان هیپرکلسترولمی از ترکیبات استاتین استفاده کرده اند و بالاتر بودن شیوع شکستگی استخوان در بیماران دیابتی، این مطالعه به منظور بررسی تاثیر لواستاتین بر تراکم استخوان در زنان دیابتی نوع 2 یائسه به انجام رسیده است.

    مواد و روش ها

    در یک کارآزمایی بالینی تراکم املاح استخوانی (BMD) 60 زن دیابتی نوع 2 یائسه در دو گروه شاهد (کلسترول نرمال) و مورد (هیپرکلسترولمی) که از نظر سن، مدت دیابت، BMI و مدت یائسگی همسان شده بودند، به روش DXA سنجیده شد. سپس گروه مورد به مدت 1.5 سال تحت درمان با لواستاتین قرار گرفتند و پس از سنجش مجدد تراکم استخوان در هر گروه، نتایج به دست آمده مقایسه شد.

    یافته ها

    تراکم استخوان در توتال هیپ و مهره های کمری در گروه درمان افزایش داشت (p<0.01) این پارامتر در گروه شاهد در توتال هیپ کاهش اما در فقرات کمری افزایش یافته بود، ولی از نظر آماری معنی دار نبود. درصد تغییرات تراکم استخوان در دو گروه تحت مطالعه، مورد و شاهد به ترتیب در گردن فمور %3.5 در مقابل %-2.54، در مثلث وارد %15.7 در مقابل %3، تروکاتتر %1.7 در برابر %-2.2، توتال هیپ %3.29 در مقابل %-2.2 و در مهره های کمری %3.2 در برابر %1.1 بود. تفاوت در مثلث وارد و ستون مهره ها معنی دار نبود.

    نتیجه گیری

    لواستاتین سبب افزایش تراکم املاح استخوان در بیماران دیابتی تیپ 2 یائسه می گردد. استفاده از این داروها به ویژه در بیماران هیپرکلسترولمیک می تواند از پیشرفت استئوپوروز پیشگیری کند یا سرعت آن را کاهش دهد.

    کلیدواژگان: دیابت نوع 2، استئوپوروز، تراکم استخوان، لواستاتین
  • حبیب الله مصطفوی*، مژگان افخمی زاده، محمدرضا رضوانفر صفحه 143
    مقدمه

    تجمع آهن در مبتلایان به تالاسمی ماژور منجر به اختلالات غدد درون ریز در این بیماران می گردد که این اختلالات پس از ایجاد قابل درمان با دفروکسامین نمی باشند. هدف از این مطالعه، بررسی شیوع اختلالات غدد درون ریز در مبتلایان به تالاسمی ماژور است.

    مواد و روش ها

    بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور از درمانگاه تالاسمی بیمارستان شهید دستغیب به درمانگاه غدد ارجاع شده و در مورد تمام آنها آزمون های بیوشیمیایی عملکرد تیروئید انجام شد. در صورت لزوم، آزمون تحریک هورمون رشد با لوودوپا، و در نوجوانان سنجش گنادوتروپین ها، استرادیول و تستوسترون نیز انجام شد.

    یافته ها

    44 نفر از بیماران تمام آزمایش های درخواستی را تکمیل نمودند. سن بیماران از 8.5 تا 25 سال بود و %40.9 آنها دختر بودند. از این تعداد %11.3 دیابتیک بودند، %88 هیپوگنادیسم هیپوگنادوتروپیک داشتند، %15.9 هیپوکلسمی و همزمان هیپرفسفاتمی داشتند، هیچ یک اختلال تیروئید نداشتند. قد %90 بیماران زیر صدک 5 بود اما تنها در %22.2 بیماران آزمون تحریکی هورمون رشد با لوودوپا مختل بود. فقط %22.7 بیماران هیچ اختلال درون ریز نداشتند.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد با وجود دریافت دفروکسامین در مبتلایان به تالاسمی ماژور هنوز اختلالات درون ریز شایع است؛ بنابراین درمان موثرتر با دفروکسامین با دوز مناسب و زمان شروع به موقع توصیه می گردد..

    کلیدواژگان: تالاسمی ماژور، اختلالات غدد درون ریز، هیپوگنادیسم، اختلال رشد، بلوغ، دیابت، هیپوکلسمی، هیپوتیروئیدی
  • علی درویش پور کاخکی، ژیلا عابد سعیدی، فریده یغمایی، حمید علوی مجد صفحه 149
    مقدمه
    بیماری دیابت با اثر بر همه ابعاد زندگی مددجوی مبتلا به دیابت، کیفیت زندگی او را تحت تاثیر قرار می دهد. به منظور ارزیابی اثرات دیابت بر زندگی مددجوی مبتلا به دیابت، وجود یک ابزار اندازه گیری کیفیت زندگی معتبر و پایا، ضروری است. پژوهش حاضر با هدف طراحی ابزاری معتبر و پایا برای چنین سنجشی صورت گرفته است.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر یک پژوهش روش شناسی است که در مراحل: -1 تعریف مفهوم کیفیت زندگی مددجویان مبتلا به دیابت -2 تعیین عبارات ابزار اندازه گیری کیفیت زندگی مددجویان مبتلا به دیابت -3 تعیین ویژگی های روان سنجی (اعتبار و پایایی) ابزار اندازه گیری کیفیت زندگی مددجویان مبتلا به دیابت صورت گرفته است. در مرحله اول، با مرور منابع و انجام مصاحبه با مددجویان دیابتی، تعریف و ابعاد مفهوم کیفیت زندگی مددجویان مبتلا به دیابت مشخص شد. در مرحله دوم عبارات ابزار اندازه گیری کیفیت زندگی مددجویان مبتلا به دیابت بر اساس نتایج مرحله اول استخراج شد. در مرحله سوم، اعتبار محتوی، اعتبار صوری، اعتبار سازه (تحلیل عاملی)، اعتبار ملاکی (ملاکی همزمان)، همسانی درونی (آلفای کرونباخ) و ثبات (پایایی آزمون مجدد) ابزار بررسی شد. برای این مطالعه 145 مددجوی مبتلا به دیابت بر اساس روش نمونه گیری تصادفی ساده از مراکز مورد پژوهش انتخاب شدند.
    یافته ها
    بر اساس نتایج حاصل از مرحله اول پژوهش تعریف کیفیت زندگی به درک کلی انسان از وضعیت زندگی خود در قالب نظام های ارزشی و فرهنگی اطلاق شد. در مرحله دوم پژوهش 70 عبارت در 4 بعد یا عامل (وضعیت جسمی، روحی - روانی، اجتماعی و وضعیت خاص بیماری و درمان) و یک عبارت کلی درباره کیفیت زندگی به دست آمد. در این مرحله از مقیاس پنج درجه ای لیکرت برای درجه بندی عبارات استفاده شد. در مرحله سوم پس از تعیین اعتبار محتوایی و صوری ابزار، ابزار با 61 عبارت به دست آمد. بر اساس نتایج به دست آمده از تعیین اعتبار سازه با بهره گیری از تحلیل عاملی، 45 عبارت در قالب پنج عامل وضعیت جسمی، روحی - روانی، اجتماعی، و وضعیت خاص بیماری و درمان به دست آمد. این عوامل تبیین کننده عوامل (ابعاد) تعریف کیفیت زندگی در این پژوهش بود. بررسی نتایج حاصل از تعیین اعتبار ملاکی (ملاکی همزمان) وجود رابطه خطی مثبت و معنی داری بین نمرات این ابزار 45) عبارت(و فرم کوتاه 36 نشان داد. نتایج حاصل از بررسی پایایی ابزار، ضریب آلفای کرونباخ از 0.88 تا 0.93 برای عوامل و 0.95 برای کل ابزار و ضریب پایایی آزمون مجدد 0.86 تا 0.90 برای عوامل و 0.92 برای کل ابزار اندازه گیری کیفیت زندگی مددجویان مبتلا به دیابت 45) عبارت(نشان داد.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این پژوهش، ابزار اندازه گیری کیفیت زندگی مددجویان مبتلا به دیابت که در این پژوهش با 45 عبارت و یک عبارت کلی درباره کیفیت زندگی در مقیاس پنج درجه ای لیکرت طراحی شد، دارای اعتبار و پایایی جهت اندازه گیری کیفیت زندگی مددجویان مبتلا به دیابت است.
    کلیدواژگان: طراحی ابزار، کیفیت زندگی، دیابت
  • راهبه شاکر حسینی، علیرضا رهبر*، نوید سعادت، فروغ اعظم طالبان، امیر حمزه پردال، بنفشه گلستان صفحه 157
    مقدمه

    هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر ال - کارنیتین بر فراسنج های (پارامترهای) قندی و لیپیدی در بیماران دیابتی نوع 2 است.

    مواد و روش ها

    تاثیر ال - کارنیتین بر فراسنج های قندی و لیپیدی در 22 مرد و 14 زن دیابتی نوع 2 با میانگین سنی 51.3 ± 3.7 سال مورد بررسی قرار گرفت. بیماران به طور تصادفی در دو گروه ال - کارنیتین و دارونما قرار گرفتند و ال - کارنیتین یا دارونما به میزان 1 گرم، سه بار در روز به مدت 12 هفته تجویز شد.

    یافته ها

    قند خون ناشتا در گروه ال - کارنیتین از 143 ± 35 میلی گرم در دسی لیتر به 130± 33 میلی گرم در دسی لیتر کاهش معنی دار نشان داد به علاوه تری گلیسرید از 196 ± 61 میلی گرم در دسی لیتر به 233 ± 116 میلی گرم در دسی لیتر افزایش معنی دار یافت؛ همچنین APO-A-I از 94 ± 20 میلی گرم در دسی لیتر به 103 ± 23 میلی گرم در دسی لیتر و APO B100 از 98 ±18 میلی گرم در دسی لیتر به 108 ± 22 میلی گرم در دسی لیتر افزایش معنی دار یافت. تغییر معنی داری در میزان LDL-C، HDL-C کلسترول، پپتیدسی و هموگلوبین گلیکوزیله بین دو گروه ال - کارنیتین و دارونما مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    ال - کارنیتین کاهش معنی داری در قند خون ناشتا ولی افزایش معنی داری در تری گلیسرید سرم ایجاد می کند.

    کلیدواژگان: ال، کارنیتین، دیابت، آپولیپوپروتئین
  • مهرداد روغنی، توراندخت بلوچ نژاد مجرد، فرشاد روغنی دهکردی صفحه 167
    مقدمه
    با در نظر گرفتن اثرات هیپوگلیسمیک و هیپولیپیدمیک دانه شنبلیله و وجود شواهد متعدد مبنی بر اثر هیپوگلیسمیک برگ شنبلیله، در این مطالعه اثر هیپولیپیدمیک عصاره برگ آبی شنبلیله در مدل تجربی دیابت قندی مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    برای این منظور موش های صحرایی نر از نژاد ویستار به گروه های شاهد، شاهد تیمار شده با عصاره آبی برگ شنبلیله، دیابتی، و دیابتی تحت درمان با عصاره تقسیم شدند. عصاره آبی شنبلیله در دوزهای 200 mg/Kg و 100 به روش درون صفاقی و یک روز در میان سه روز پس از شروع بررسی به مدت دو ماه تجویز شد. مقادیر تری گلیسرید، کلسترول تام، کلسترول HDL، و کلسترول LDL سرم در هفته قبل از بررسی و در هفته های چهارم و هشتم پس از آن تعیین شد.
    یافته ها
    میزان کلسترول تام سرم در موش های دیابتی افزایش معنی دار نشان داد (p<0.05) و تیمار با عصاره تغییر معنی داری در سطح کلسترول سرم ایجاد نکرد. افزایش غیر معنی دار مقدار تری گلیسرید در موش های دیابتی مشاهده شد و درمان موش های دیابتی با عصاره قادر به کاهش سطح تری گلیسرید در مقایسه با گروه دیابتی نبود. به علاوه کلسترول LDL و HDL در موش های دیابتی به ترتیب افزایش (p<0.01) و کاهش معنی دار (p<0.05) نشان داد و تیمار موش های دیابتی با عصاره به ترتیب موجب کاهش (p<0.05) و افزایش معنی دار (p<0.01) این پارامترها گردید.
    نتیجه گیری
    نتایج این بررسی نشان داد که تیمار موش های دیابتی با عصاره آبی برگ شنبلیله موجب بهبود تغییرات نامطلوب مقدار کلسترول LDL و HDL می گردد که این اثر می تواند برای کاستن عوارض قلبی - عروقی ناشی از دیابت قندی مورد توجه باشد.
    کلیدواژگان: شنبلیله، دیابت قندی، تری گلیسرید، کلسترول تام، HDL، LDL، موش صحرایی
  • گزارش موردی
  • محمدتقی صالحیان، بهار جعفری، مجتبی ملک، فریدون عزیزی صفحه 173
    کارسینوم پاپیلری تیرویید علت %50-90 کانسرهای تیرویید است. متاستاز کارسینوم پاپیلری به گره های لنفاوی ناحیه جانبی و مرکزی گردن و مدیاستن شایع است. گاهی اولین تظاهر کارسینوم پاپیلری بزرگی گره لنفاوی گردنی در اثر متاستاز این کارسینوم است. متاستاز به گروه لنفاوی به ندرت باعث ایجاد توده کیستیک در گردن می شود. در این مقاله یک مورد کیست ناحیه جانبی گردن به عنوان تنها علامت کارسینوم پاپیلری در یک خانم 32 ساله به عنوان یک تظاهر استثنایی کارسینوم پاپیلری تیرویید گزارش شده است. خانم 32 ساله ای با شکایت توده ای در ناحیه جانبی سمت راست گردن از حدود 3 ماه قبل مراجعه کرد. در معاینه فیزیکی توده ای به ابعاد 2 در 2 سانتی متر در خلف عضله استرنوکلیدوماستویید در سمت راست قاعده گردن بدون هیچ گونه ارتباطی با تیروهید لمس شد. کیست از ناحیه گردن بیمار خارج شد. نتیجه بررسی پاتولوژی نمونه، کارسینوم پاپیلری با منشا احتمالی کیست برانکیال (branchial cleft cyst) یا تیرویید بود. نتیجه تیروییدکتومی، کارسینوم پاپیلری تیرویید گزارش شد. با توجه به اینکه کارسینوم پاپیلری تیرویید تمایل به تغییرات کیستیک دارد و این تغییرات ممکن است در تومور اولیه یا متاستاز به گره لنفاوی رخ دهد، توصیه می شود که در تمام افراد، به خصوص افراد جوانی که با کیست جانبی گردن مراجعه می نمایند کارسینوم پاپیلری تیروئید به عنوان یک تشخیص مهم در نظر باشد.
    کلیدواژگان: کارسینوم پاپیلری تیروئید، کیست گردنی، گره لنفاوی
  • اخبار همایش ها
    صفحه 177
  • مقالات پژوهشی
  • محمد پژوهی، باقر لاریجانی، مجتبی صداقت، زهره حمیدی، اکبر سلطانی، علیرضا خلیلی فرد، حسین ادیبی، آرش حسین نژاد، مهرو گلچین صفحه 119
    مقدمه

    سونوگرافی کمی استخوان (QUS)، روشی کم هزینه، ارزان و غیرتهاجمی برای سنجش تراکم استخوان است. هدف این مطالعه تعیین حدود طبیعی پارامترهای QUS در یک جمعیت ایرانی است.

    مواد و روش ها

    استخوان پاشنه پا در 259 فرد سالم 20-76 ساله)شرکت کنندگان مطالعه IMOS که به روش تصادفی از سطح شهر تهران انتخاب شده بودند(به روش QUS با استفاده از دستگاه Achilles+ در بخش BMD مرکز تحقیقات غدد علوم پزشکی تهران بررسی شد. پس از تعیین حدود طبیعی، نمودار صدک های 2.5، 50، 97.5 برای مقادیر ضریب سختی در زنان و مردان رسم شد.

    یافته ها

    رابطه سن و جنس با SOS، BUA و SI معنی دار بود (p<0.05). p-value در رابطه قد با آنها کمتر از 0.001 بود. رابطه وزن با (0.002= p-value) BUA و (0.024= p-value) SI معنی دار بود. در زنان رابطه تعداد سال های یائسگی با SOS، BUA و SI معنی دار بود p-value) ها به ترتیب 0.043، 0.018 و (0.035. استفاده از مقادیر SI افراد 40-20 ساله ایرانی به عنوان مقادیر مرجع برای تشخیص بیماری در شرکت کنندگان، تفاوت معنی داری در شیوع تشخیص پوکی استخوان با حالتی که مقادیر جمعیت غربی (موجود در دستگاه) به عنوان مرجع استفاده شد، ایجاد نکرد، یعنی مقادیر ایرانی و مقادیر غربی، هم خوانی خوبی برای تشخیص پوکی استخوان دارند (K=0.875).

    نتیجه گیری

    نتایج، نشان دهنده عدم وجود تفاوت معنی دار بین میانگین SI در زنان و مردان 20-40 ساله ایرانی با میانگین SI در زنان و مردان 20-40 ساله غربی است. این مطلب می تواند زمینه ساز استفاده گسترده از QUS پاشنه پا برای تشخیص پوکی استخوان در کشورهای مختلف باشد.

    کلیدواژگان: تراکم استخوان، QUS، استئوپروز، DXA
|
  • T. Azizi, H. Harati, Mr Mirbolooki, N. Saadat, F. Azizi Page 103
    Introduction
    Obesity is considered to be the most significant risk factor for type 2 diabetes. The aim of this study was to estimate the association of diabetes with body mass index (BMI), waist to hip ratio (WHR), and waist circumference (WC).
    Material And Methods
    In a cross sectional study from 1999-2001, 7033 participants of the Tehran Lipid and Glucose Study (TLGS) (2992 men and 4041 women) aged 30-69 years, were studied. All subjects underwent clinical examination including anthropometric measurements. Fasting blood glucose after 12-14 hours overnight fasting and blood glucose, 2 hours after ingestion of 75-gr glucose, were measured. Weight, height, waist, and hip circumference were measured according to standard protocols. Diabetes, general and abdominal obesity were defined by using WHO criteria.
    Results
    The overall prevalence of diabetes was 13.4% (11.9 and 14.5% in men and women respectively, p<0.001). The prevalence of diabetes in subjects with general (based on BMI) and abdominal (based on WC and WHR) obesity was 19, 18 and 20.5% respectively, significantly higher than non-obese subjects (11, 6 and 13.4% respectively, p<0.001). In logistic regression analysis the odds ratio (OR) of having diabetes in subjects with general (based on BMI) and abdominal (based on WC and WHR) obesity after adjustment for age and family history of diabetes was 2.17(1.64-2.87), 2.21(1.66-2.94) and 2.36(1.84-3) respectively in men and 1.46(1.2-1.77), 2.37(1.79-2.88) and 2.79(1.96-3.98) respectively in women (p<0.001). After adjustment for other anthropometrical indices, WHR was an independent predictor of diabetes in both sexes (OR of 2 and 1.96 in men and women respectively, p<0.001) while BMI in women and WC in men lost their association with diabetes. When the effect of both total and abdominal obesity in increasing the risk of diabetes were considered, the highest OR was seen in those with both general obesity (high BMI) and abdominal obesity (high WC or WHR).
    Conclusion
    WHR is a suitable predictor of diabetes independent of BMI and WC in both sexes. In comparison to WHR, BMI in women and WC in men are not suitable indices for prediction of diabetes risk.
  • F. Hossein-Panah, H. Ghaffari, F. Sabzeghabaii Page 111
    Introduction
    It has been shown that Continuous ambulatory peritoneal dialysis (CAPD) changes serum protein levels, and can lead to changes in thyroid function tests (TFTs). At present limited literature is available regarding this topic the aim of this study therefore was to compare the TFTs results of CAPD and HD patients with those of a control grop.
    Materials And Methods
    In a case control study, 24 CAPDs,36 HDs and 36 controls were randomly selected from among individuals who had undergone at least 3 months of dialysis, and had no history of thyroid disorders or related drug use, which could influence the TFTs. Fasting samples were collected between changes of peritoneal dialysis fluid, and just before initiating of hemodialysis and heparin injections. The TT4, TT3, FT4, FT3, TBG (RIA), TSH(IRMA), were measured. Data presented as Mean±SE and Median, IQ75-25 range. Data were analyzed by ANOVA, Post hoc test (Tukey test) and KruskalWallis using SPSS 10 software.
    Results
    The mean ages of participants in the CAPD, HD and normal groups were (51±3), (54±3) and (40±2) years, respectively. The means for TT4 in CAPD, HD and normal subjects were (6.6±0.3), (6.6±0.2) and (8.8±0.3) µgr/dl, respectively (p<0.0001). The TT4 mean was lower in CAPD and HD than in normal subjects (p<0.01). The means of TT3 in CAPD, HD and normal subjects were (106±3.4), (113±5.5) and (112±3,4) ng/dL, respectively, and were not statistically significant. The means of FT4 in CAPD, HD and normal subjects were (19.2±1.3), (15.8±1) and (14.3±0.6) pmol/l, respectively (p<0.02). The mean for FT4 in CAPD was higher than that of HD and normal subjects (p<0.001). The means of FT3 in CAPD, HD and normal subjects were (2.9±0.1), (3.1±0.1) and (3.8±0.1) pmol/L respectively (p<0.0001). In CAPD patients, FT3 was lower than in normal subjects (p<0.01), but no statistically significant difference with HD was seen. The TBG levels in the dialysate was 3.6±0.3 IU/ml, and its serum level in CAPD group was significantly higher than in others (16.7±0.8, 7.5±0.5 and 8.5±0.4IU/mL respectively p<0.001). TSH (Median,IQ25-75) in CAPD, HD and normal subjects were 1.4 (0.95–2.45), 1.2 (0.9–1.7) and 0.8 (0.6-1.1) mIU/ml respectively. TSH levels were higher in the CAPD group as compared with controls (p<0.001). Two cases of high TSH were observed in the CAPD group. The means of serum albumin in CAPD, HD and normal subjects were (3.6± 0.2) (3.8± 0.1) and (4.2±0.03) gr/dL respectively (p<0.0001), and these levels, in CAPD and HD patients, were lower than in normal subjects (p<0.0001).
    Conclusion
    Apart from FT4 and TBG, all other thyroid function tests did not differ statistically between CAPD and HD individuars / patients. Considering the similarity in changes in TFTs in the CAPD and HD groups, it would seem that CAPD in comparison to HD would shows no additional changes in TFT.
  • P. Mirmiran, A. Esmaillzadeh, F. Azizi Page 125
    Introduction
    Obesity is considered to be a chronic disease with multifactorial etiology. The purpose of this study was to identify predictors of obesity among total energy and macronutrient intakes in a group of Tehranian children.
    Materials And Methods
    390 children aged 3-13 years (221 boys, 169 girls) were selected randomly from among participants of the Tehran Lipid and Glucose Study. Body size was measured based on weight and height using body mass index (BMI, Kg/m2). Children with BMI over 85th centiles were considered overweight. Dietary intake data were assessed by trained interviewers using two non-consecutive 24-hour recalls. Under-reporters of energy intake were excluded from the study. Dietary composition was assessed in terms of calorie-adjusted amount of macronutrients intake and absolute dietary intakes, and data were entered in multiple regression models controlling for confounding variables and mutual effects of other macronutrients.
    Results
    The average BMIs of children 3-8 y and 9-13 y were 15.2±1.9 and 17.7±3.8(Kg/m2), respectively. Prevalence of overweight in girls was higher than in boys (19.2% Vs 16%, p<0.01). Absolute and adjusted dietary protein intakes were positively associated with BMI in boys aged 3-8 y (ß=0.63,p<0.05 and ß= 0.4, p<0.05). In both sexes only the absolute amount of fat intake contributed to BMI (ß=0.2 p<0.001 and ß=0.3, p<0.01). Adjusted carbohydrate intake was found to be negatively associated with BMI in boys (ß= -0.6, p<0.001).
    Conclusion
    The results and evidence indicate that a positive association exists between protein intake and BMI in 3-8 year old children, whereas only absolute amounts of fat intake are positively associated with obesity. Obesity was found to be inversely correlated with carbohydrate intake.
  • H. Safaei, M. Amini, M. Janghorbani Page 135
    Introduction

    Decreased rates of bone fracture have been reported in hypercholesterolemic patients treated with statin compounds. Considering the higher prevalence of bone fractures in diabetic patients compared to non-diabetics, this study was performed to determine the effect of lovastatin on the bone mineral density (BMD) of postmenopausal women with type 2 diabetes.

    Materials and Methods

    In this clinical trial study, 60 postmenopausal womean with type 2 diabetes were divided into 2 groups (with and without hypercholesterolemia) matched for age, diabetes duration, BMI and duration of menopause. Hypercholesterolemic subjects were treated with lovastatin for 18 months. Using DXA, bone densitometries was performed in all patients before and at the end of the study and the results were compared.

    Results

    Total hip and lumbar spine BMD significantly increased in the treated group (p<0.01). In control subjects BMD decreased in total hip and increased in lumbar spine, but not significantly. Percentage changes of BMD in the femoral neck, wards triangle, trochanter, total hip and lumbar spine were 3.5%, 15.7%, 1.7%,3.29% and 3.2% respectively in the treated group as compared to -2.54%, 3%, -2.2%, -2.2% and 1.1% in control subjects, respectively.

    Conclusion

    According to our findings, lovastatin can increase the BMD in postmenopausal women with type 2 diabetes. It seems that these agents may slow the process of osteoporosis or stop its progression, especially in hypercholesterolemic patients.

  • H. Mostafavi, M. Afkhamizadeh, Mr Rezvanfar Page 143
    Introduction

    Thalassemia major, as hemolytic disorder leads to increased iron load in patients and despite current treatment with deferouxamine the precipitation of iron in different endocrine systems results in disturbances in theses endocrine systems. In this study we evaluated endocrine disorders in patients with thalassemia major.

    Materials And Methods

    Subjects were patients with thalassemia major who referred to the endocrinology clinic. All of them underwent thyroid function tests and biochemistry assays. Growth hormone stimulation with levodopa, was done if indicated. FSH and LH, stradiol and testosterone were requested for adolescents.

    Results

    44 patients 8.5 to 25 years old, underwent all tests. 40.9% of them were female. 11.3% of them had diabetes, and 88% of adolescents had hypogonadotropic hypogonadism. 15.9% had hypocalcemia and hyperphosphatemia. None of them had thyroid disorders. Height of 90.9% of patients was under the fifth percentile. Only 22.2% had abnormal response to stimulation test with levodopa. 22.7% of patients, had normal results for endocrine tests.

    Conclusion

    Our result showed that despite deferoxamine treatment in our patients, thalassemia major endocrine disorders were common. Hence, more effective treatment with deferoxamine appropriate dose and time of initiation is recommended.

  • A. Darvishpoor Kakhaki, Zh Abed Saeedi, F. Yaghmaie, H. Alavi Majd Page 149
    Introduction
    Diabetes, the most common endocrine disorder has an adverse effect on patient’s quality of life. Hence, the need for a valid means or instrument to assess te reliably quality of life of such patients. The objective of this research is to design and validate such an instrument.
    Materials And Method
    The Diabetic Clients Quality of life (DCQOL) instrument development process consists of 3 stages 1. Concept definition 2. Items selection and 3. Psychometrics properties (validity and reliability) of DCQOL.The first and second stages include literature reviews and semistructured interviews with diabetic patients clients. The third stage includes assessment of content validity, face validity, construct validity (factor analysis), criterion-related validity (concurrent validity), internal consistency (alpha Cronbach) and stability (test-retest reliability) of DCQOL. In this study 145 diabetic clients selected randomly from research centers were participated.
    Results
    The DCQOL was developed with 70 items in four dimensions (physical, psychological, social, disease and treatment) and global item about quality of life at five- point likert scale.The DCQOL included 61 items after content and face validity. The results of factor analysis revealed 45 items with physical, psychological, social, economical and disease and treatment factors for explanation of DCQOL construct. The results of criterion-related validity revealed linear, positive and significant relations between DCQOL and SF-36. The results of internal consistencey revealed alpha Cronbach of 0.88-0.93 for factors and 0.95 for DCQOL, and a test-retest reliability of 0.86-0.90 for factors and 0.92 for DCQOL.
    Conclusion
    The, DCQOL,with 45 items five-point likert scale, is a valid and reliable means for assessing the quality of life of diabetics.
  • R. Shakerhosseini, A. Rahbar, N. Saadat, F. Pordal, A. Taleban, B. Golestan Page 157
    Objective

    We designed this study to investigate the effects of oral L-carnitine administration on fasting plasma glucose (FPG), glycosylated hemoglobin (HbA1c) and lipid parameters in patients with diabetes mellitus type II.

    Materials And Methods

    The effect of L-carnitine on FPG and lipid parameters was investigated in 22 male and 14 female type II diabetic patients, mean age±SD was 51.3±3.7 years. The patients were randomly divided into 2 groups (i.e.test and control groups). One gram of L-carnitine or placebo was given orally three times a day to the test and control groups respectively for a period of 12 weeks.

    Results

    Fasting plasma glucose in the test group decreased significantly from 143±35 mg/dl to130±33 mg/dl (p=0.03), and a significant increase of triglycerides (TG) from 196±61 mg/dl to 233±116 mg/dL (p=0.05), of APO A1 from 94±20 mg/dL to103±23 mg/dl (p=0.02), of APO B100 from 98±18 mg/dL to108±22 mg/dl (p=0.02) after 12 weeks of treatment was observed. There were no significant changes in LDL-C, HDL-C, HbA1C or in total cholesterol (TC) between the two groups.

    Conclusion

    L-carnitine significantly lowers fasting plasma glucose but increases fasting triglycerides in type II diabetic patients.

  • M. Roghani, T. Baluchnejadmojarad, F. Roghani Dehlordi Page 167
    Introduction
    Considering the hypoglycemic and hypolipidemic effect of the fenugreek seed and hypoglycemic effect of its leaf, this study was conducted to evaluate the hypolipidemic effect of its aqueous leaf extract.
    Materials And Methods
    Male Wistar rats were divided into control, extract-treated control, diabetic, and extract-treated diabetic groups. Fenugreek extract was administered at doses of 100 and/or 200 mg/Kg (i.p) every other day three days after the induction of diabetes for a period of 2 months. Serum total cholesterol, triglyceride, LDL- and HDL-cholesterol levels were measured one week before the study and again 4 and 8 weeks after the experiment.
    Results
    Serum total cholesterol significantly increased (p<0.05) in diabetic rats, with the extract treatment having no effect in this respect there was a non-significant increase in triglyceride levels in diabetic rats again with no effect of extract treatment. On the other hand, LDL- and HDL cholesterol levels significantly increased (p<0.01) and decreased (p<0.05) in diabetic rats respectively, and administration of the extract significantly (p<0.05 and p<0.01) reversed these changes.
    Conclusion
    The results showed that treatment of diabetic rats with aqueous extract of fenugreek could improve the inappropriate changes in LDL- and HDL-cholesterol and this could reduce the ensuing cardiovascular complications caused by diabetes mellitus.
  • Mt Salehian, B. Jafari, M. Malek, F. Azizi Page 173
    Introduction
    The most common thyroid malignancy, papillary thyroid carcinoma constitutes 50-90% of differentiated follicular cell-derived thyroid cancer worldwide. Papillary carcinoma commonly metastasizes to lymph nodes in the lateral and central neck regions, and in the mediastinum. Rarely does metastases to the lymph node present as a cervical cystic mass. Here we report a 32 year-old female with lateral cervical neck cyst as the only sign of papillary thyroid carcinoma, who referred to us with a chief complaint of a cervical mass since 3 months. Physical examination revealed a 2x2 cm mass posterior to the right sternocliodomastoid without any relation to the thyroid. The cervical mass was resected and pathology report showed papillary carcinoma, most probably of branchial cleft cyst or thyroid origin. The result after thyroidectomy was papillary thyroid carcinoma. Conculsion: It is recommended that in all individuals, especially younger ones, referring with lateral cervical cysts, the likelihood of papillary throid carcinoma be seriously considered and investigated.
  • M. Pajouhi, B. Larijani, M. Sedaghat, Z. Hamidi, A. Soltani, Ar Khalilifard, H. Adibi, A. Hossein Nejad, M. Golchin Page 119
    Introduction

    Quantitative Ultrasound (QUS) is a noninvasive and inexpensive portable method for bone mineral densitometry (BMD). QUS measures some other parameters like elasticity and microarchitecture in addition to BMD. This study designed to determine the normal values of QUS parameters (SOS, BUA and SI) of the calcaneus in a normal population of Tehran.

    Materials And Methods

    BMDs of the heel in 259 normal men and women, 20 - 76 Y/O (participant of the Iranian Multicenter Osteoporosis Study (IMOS) were assessed using Achilles+ (a QUS device from Lunar corp.) After assessment of normal values, Stiffness Index (SI) percentiles (2.5, 50, 97.5) in men and women were established.

    Results

    Mean values of SOS, BUA and SI in women were s36/75±1527/25, 121/42±15/1, 94/46±17/92 respectively and in men were 1553/63±43/20, 127/80± 13/09, 100/19±18/77 respectively. Mean of SI in men and women 20 - 40 Y /0, had no significant difference with reference data used for QUS device. On the other hand there was a good correlation between diagnostic groups in reference values and results of our study (K= 0/875). Relation between age and sex and QUS parameters was significant.

    Conclusion

    Results of this study show a good correlation between normal values of QUS of an Iranian population in this study and reference values of the American and European populations.